واحد سیاسی

تمایز بین صهیونیسم و یهودیت: رد گفتمان تعمیم‌گرایانه صهیونیستی

نجاح محمد علی، روزنامه‌نگار محقق در امور ایران و منطقه‌

 

یکی از برجسته‌ترین ابزارهایی که رژیم صهیونیستی برای توجیه سیاست‌های خود و ساکت کردن منتقدانش استفاده می‌کند، خلط عمدی بین صهیونیسم و یهودیت است. یکی از ادعاهای اصلی که رژیم صهیونیستی ترویج می‌دهد، این است که «هرکس با اسرائیل بجنگد، با همه یهودیان می‌جنگد». این گفتمان نه‌تنها به دنبال پیوند زدن هویت رژیم صهیونیستی با هویت یهودی است، بلکه قصد دارد هرگونه انتقاد سیاسی از رژیم صهیونیستی و جنایات و کشتارهای آن را به اتهام یهودستیزی تبدیل کند. این ادعا در برابر واقعیت دوام نمی‌آورد و باید بر ضرورت تمایز بین صهیونیسم به‌عنوان یک جنبش سیاسی که حتی برخی مدعیان مسلمانی و عربی را در بر می‌گیرد و یهودیت به‌عنوان یک دین و هویت فرهنگی تأکید کنیم، ضمن اینکه مغالطات این گفتمان را رد کرده و انگیزه‌های پشت آن را روشن سازیم.

صدای سما

یهودیت، صهیونیسم نیست

یهودیت یک دین توحیدی تاریخی و هویتی فرهنگی و قومی است که میلیون‌ها نفر در سراسر جهان، از نیویورک تا پاریس، و از بغداد تا کازابلانکا، آن را به دوش می‌کشند. یهودیان در دیدگاه‌های سیاسی، باورهای دینی و مواضعشان نسبت به مسائل جهانی متنوع‌اند. در مقابل، صهیونیسم یک جنبش سیاسی ملی‌گرا است که در اواخر قرن نوزدهم توسط افرادی مانند تئودور هرتزل با هدف ایجاد یک وطن ملی برای یهودیان در فلسطین تأسیس شد. این جنبش که در سال ۱۹۴۸ به تشکیل موجودیتی به نام «اسرائیل» منجر شد، به‌هیچ‌وجه نماینده همه یهودیان نیست، بلکه بسیاری از یهودیان با آن مخالفت کرده یا سیاست‌های رژیم صهیونیستی را نقد می‌کنند و وجود آن را دروغی می‌دانند که باید پایان یابد.

برای مثال، گروه‌های یهودی ارتدوکس مانند «ناطوری کارتا» به دلایل دینی با موجودیت به‌اصطلاح «اسرائیل» مخالف‌اند و معتقدند که تأسیس یک دولت یهودی پیش از آمدن مسیح موعود با تعالیم تورات مغایرت دارد. همچنین، سازمان‌های یهودی سکولار مانند «صدای یهودی برای صلح» در ایالات متحده، سیاست‌های رژیم صهیونیستی، به‌ویژه اشغال نظامی و استعماری سرزمین‌های فلسطینی را مورد انتقاد قرار می‌دهند. این تنوع به‌وضوح نشان می‌دهد که یهودیان یکپارچه نیستند و مخالفت با به‌اصطلاح «اسرائیل» به‌معنای مخالفت با یهودیان به‌عنوان یک دین یا هویت نیست.

 

گفتمان «هرکس با اسرائیل بجنگد، با همه یهودیان می‌جنگد»

رژیم صهیونیستی به‌طور مداوم این ایده را ترویج می‌دهد که هرگونه حمله یا انتقاد از سیاست‌هایش، حمله‌ای به همه یهودیان محسوب می‌شود. این گفتمان که در سخنرانی‌های رسمی رژیم صهیونیستی و رسانه‌های آن تکرار می‌شود، به‌دنبال ایجاد سپری سیاسی است که رژیم صهیونیستی را از انتقادات بین‌المللی محافظت کند. برای مثال، هنگامی که اشغال کرانه باختری یا محاصره نوار غزه مورد انتقاد قرار می‌گیرد، این انتقادات به‌عنوان یهودستیزی جلوه داده می‌شوند که بحث عقلانی درباره مسائل حقوق بشر و عدالت را دشوار می‌کند.

این گفتمان دچار مغالطه تعمیم بیش‌ازحد است، زیرا فرض می‌کند همه یهودیان جهان از سیاست‌های موجودیتی که مرتکب کشتارهای وحشیانه و جنایات جنگی علیه بشریت می‌شود، حمایت می‌کنند؛ امری که کاملاً با حقیقت فاصله دارد. مطالعات اخیر، مانند نظرسنجی مرکز «پیو» در سال ۲۰۲۰، نشان داده‌اند که بخش قابل‌توجهی از یهودیان آمریکایی، به‌عنوان مثال، با به‌اصطلاح «اسرائیل» همدلی دارند، اما درباره سیاست‌های آن اختلاف‌نظر دارند و کمتر از نیمی از یهودیان آمریکایی حمایت از اسرائیل را بخشی جدایی‌ناپذیر از هویت یهودی خود می‌دانند. این امر تأیید می‌کند که یهودیان یکپارچه نیستند و پیوند دادن «اسرائیل» به همه یهودیان تلاشی سیاسی برای سوءاستفاده از هویت یهودی است.

 

نقد روایت صهیونیستی: دیدگاه‌های ساند، پاپه و فینکلشتاین

شلومو ساند، مورخ اسرائیلی، در کتاب «اختراع قوم یهود» نقدی ریشه‌ای به روایت صهیونیستی ارائه می‌دهد که بین یهودیت به‌عنوان دین و هویت فرهنگی و ایده ملی‌گرایی صهیونیستی پیوند می‌زند. او تأکید می‌کند که «صهیونیسم به ملی کردن دین یهود، یعنی تبدیل آن به یک ملیت یا امت، و تبدیل تاریخ جوامع یهودی به سرگذشت یک قوم قومی روی آورد»، به این معنا که ادعای مخالفت با «اسرائیل» به‌منزله مخالفت با همه یهودیان، تلاشی برای تثبیت یک روایت سیاسی غیرتاریخی است. ساند تأکید می‌کند که «ایده وعده بازگشت امت یهود به سرزمین موعود کاملاً با یهودیت بیگانه است و تنها با تولد صهیونیسم پدیدار شد» و اشاره می‌کند که یهودیت به‌لحاظ تاریخی یک دین معنوی بوده که لزوماً به اقامت در سرزمینی خاص وابسته نیست.

از سوی دیگر، ایلان پاپه، مورخ برجسته اسرائیلی از جریان مورخان جدید، فراتر می‌رود و صهیونیسم را «جنبشی استعماری و نژادپرستانه» می‌داند که «با زور سرزمین دیگران را تصاحب کرد» و پیوند آن با یهودیت را تلاشی برای مشروعیت‌بخشی دینی به یک پروژه سیاسی استعماری توصیف می‌کند. همچنین، متفکرانی مانند نورمن فینکلشتاین به آن‌ها می‌پیوندند که صهیونیسم را «ایدئولوژی سیاسی‌ای» می‌داند که «هویت یهودی را برای توجیه اشغالگری بهره‌برداری می‌کند» و تأکید می‌کند که مخالفت با سیاست‌های رژیم صهیونیستی، نقدی به صهیونیسم به‌عنوان یک پروژه سیاسی است و نه دشمنی با یهودیان به‌عنوان دین یا هویت. این دیدگاه‌ها تأیید می‌کنند که رژیم صهیونیستی از طریق گفتمان خود مبنی بر اینکه «هرکس با اسرائیل بجنگد، با همه یهودیان می‌جنگد»، به‌دنبال تثبیت خلط عمدی بین یهودیت و صهیونیسم برای خدمت به اهداف سیاسی خود است، درحالی‌که یهودیت هویتی دینی و فرهنگی جدا از ایدئولوژی صهیونیستی باقی می‌ماند.

 

انگیزه‌های رژیم صهیونیستی پشت این گفتمان

چندین دلیل استراتژیک برای پایبندی رژیم صهیونیستی به این گفتمان وجود دارد:

جلب حمایت بین‌المللی: رژیم صهیونیستی با پیوند زدن خود به هویت یهودی، به‌دنبال کسب همدلی و حمایت جوامع یهودی در دیاسپورا، به‌ویژه در ایالات متحده و اروپا، است که این جوامع نیروی سیاسی و اقتصادی تأثیرگذاری به شمار می‌روند.
ساکت کردن انتقادات: تصویر کردن هرگونه انتقاد از رژیم صهیونیستی به‌عنوان یهودستیزی، فشاری بر منتقدان، اعم از افراد، سازمان‌ها یا حتی دولت‌ها، ایجاد می‌کند تا از مواضع خود عقب‌نشینی کنند.
ساده‌سازی منازعه: تبدیل منازعه استعماری-فلسطینی به یک نزاع دینی یا قومی، توجیه سیاست‌های تجاوزکارانه مانند گسترش شهرک‌سازی یا عملیات نظامی را آسان‌تر می‌کند، به‌جای مواجهه با مسائل پیچیده سیاسی مرتبط با حقوق و حاکمیت.

صدای سما

منازعه سیاسی است، نه دینی

منازعه استعماری-فلسطینی یا تنش‌های بین رژیم صهیونیستی و دیگر کشورهای منطقه، نزاعی بین «یهودیان» و «دیگران» نیست. این یک منازعه سیاسی است که حول مسائل سرزمین، حاکمیت، حقوق و منافع ژئوپلیتیک می‌چرخد. فلسطینیان، چه مسلمان، مسیحی یا یهودی، برای حقوق ملی خود مبارزه می‌کنند، نه علیه یهودیان به‌عنوان یک دین. همچنین، تنش‌ها با کشورهایی مانند ایران، نزاعی بین «یهودیان» و «شیعیان» نیست، بلکه منازعاتی ژئوپلیتیک است که به حمایت ایران از حقوق مردم فلسطین و نه آنچه ترویج می‌شود، مرتبط است، یعنی نفوذ منطقه‌ای و منافع استراتژیک.

تلاش برای تصویر کردن منازعات به‌عنوان نزاع‌های دینی، به اهداف سیاسی خدمت می‌کند، زیرا ریشه‌های واقعی درگیری‌ها را نادیده می‌گیرد و گفت‌وگوی سازنده را مختل می‌کند. برای مثال، توافق‌نامه‌های ابراهیم بین رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای عربی سنی نشان می‌دهد که اتحادهای سیاسی می‌توانند فراتر از دسته‌بندی‌های دینی باشند و ایده وجود یک نزاع دینی فراگیر را نقض می‌کنند.

 

نکته مهم: به‌سوی گفت‌وگویی عقلانی

ادعای «هرکس با اسرائیل بجنگد، با همه یهودیان می‌جنگد» که رژیم صهیونیستی آن را ترویج می‌دهد، گفتمانی گمراه‌کننده است که به‌دنبال محافظت از رژیم صهیونیستی در برابر انتقادات و تقویت حمایت بین‌المللی آن است. این گفتمان تنوع دیدگاه‌ها در جوامع یهودی را نادیده می‌گیرد و تلاش می‌کند منازعه سیاسی را به نزاعی دینی یا قومی تبدیل کند. تمایز بین صهیونیسم به‌عنوان یک جنبش سیاسی و یهودیت به‌عنوان یک دین و هویت ضروری است و باید تأکید کرد که مخالفت با سیاست‌های رژیم صهیونیستی، مخالفتی سیاسی و مشروع است که هیچ ربطی به یهودستیزی ندارد.

برای دستیابی به گفت‌وگویی عقلانی و سازنده، باید از تعمیم‌ها و دوگانه‌های کاذب دوری کرد و بر مسائل بنیادین مانند عدالت، حقوق بشر و راه‌حل‌های دیپلماتیک برای منازعات تمرکز نمود. جداسازی صهیونیسم از یهودیت گامی اساسی به‌سوی درک عمیق‌تر و منصفانه‌تر از واقعیت سیاسی منطقه است.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا