جنگی که امروز آغاز نشد؛ صهیونیسم زخمیتر از همیشه

نجاح محمد علی، روزنامهنگار محقق در امور ایران و منطقه
در حالی که بسیاری تصور میکنند جنگ میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی با حملات اخیر آغاز شده، حقیقتی بسیار عمیقتر در دل ماجرا نهفته است: این جنگ از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ آغاز شد، روزی که طوفان الاقصی مرزهای اشغالشده را درهم شکست و هیبت پوشالی ارتش صهیونیستی را فرو ریخت.
از آن روز، جنگی فراگیر، چندلایه، مستمر و فرسایشی آغاز شده است؛ جنگی که در آن تنها موشکها شلیک نمیشوند، بلکه روایتها، اطلاعات، ادراک عمومی و جنگهای سایبری نیز میدان نبرد شدهاند.
۶۰۰ روز است که جبهه مقاومت درگیر این نبرد بزرگ تمدنی است، اما عدهای در ایران هنوز نخواستند یا نتوانستند آن را باور کنند.
از جنگ ادراکی تا جنگ واقعی
در این مدت، نبرد میان ما و صهیونیسم فقط یک نبرد نظامی نبوده، بلکه یک جنگ اطلاعاتی و روانی بوده که مهمترین دستاورد آن، زخمی کردن ساختار امنیتی و اطلاعاتی دشمن بوده است.
مجموعهای از عملیاتهای اطلاعاتی پیچیده، از نفوذ در تأسیسات سایبری گرفته تا استخراج هزاران سند امنیتی و نظامی از مراکز راهبردی رژیم صهیونیستی، ضربهای بیسابقه بر پیکره ارتش و موساد وارد کرده است.
بر اساس گزارش منابع مطلع، جمهوری اسلامی ایران موفق به دریافت هزاران سند طبقهبندیشده از درون قلب ساختار امنیتی رژیم صهیونیستی شده است؛ از پایگاههای نظامی گرفته تا مراکز تصمیمسازی، از سیستمهای پدافندی گرفته تا نرمافزارهای رمزنگاری.
این شکاف امنیتی، آنچنان عمیق و استراتژیک بود که تا امروز، تلآویو از ترس فروپاشی روانی در جامعه خود، از افشای عمومی آن امتناع کرده است.
صهیونیستها امروز زخمیاند. زخمی از «دانستن ما»؛ زخمی از اینکه ایران در تاریکترین لایههای اطلاعاتیشان نفوذ کرده و اکنون دست بالا را در میدان در اختیار دارد.
اما مهمتر از این، آنها نمیدانند دقیقاً ایران چه چیزهایی را میداند!
این ندانستن، خود بزرگترین کابوس امنیتی برای هر رژیمی است. آنها میان سکوت و واکنش، در تردیدند، چراکه میدانند هر حرکتشان، ممکن است با افشای بخشی از آن اسناد همراه شود.
این یک بازدارندگی نوین است؛ بازدارندگی اطلاعاتی که ایران امروز در آن پیشتاز است.
عملیات اخیر چه معنایی دارد؟
حمله بامدادی به تهران، وشهرها دیگر، اگرچه خساراتی تلخ بر جای گذاشت، اما بیش از آنکه قدرت دشمن را نشان دهد، ترس و آشفتگی او را فریاد زد. دشمنی که توان مدیریت داخل را ندارد، به دنبال عملیات ترور و شوک است.
اما مگر در این ۶۰۰ روز، دشمن چند فرمانده دیگر را ترور نکرده است؟
آیا مقاومت از پا افتاد؟
آیا غزه تسلیم شد؟
آیا ایران عقبنشینی کرد؟
نه تنها چنین نشد، بلکه جبهه مقاومت گستردهتر شد، ارادهها محکمتر شد، و ایمان به پیروزی، در دلها عمق یافت.
جهاد تبیین؛ پادزهر عملیات روانی دشمن
در این مرحله از جنگ، رسانهها و اهل اندیشه وظیفهای خطیر بر دوش دارند: شکستن دیوار سکوت و تحریف.
عدهای در داخل تلاش میکنند حملات دشمن را توجیه کنند؛ با ادبیات آکادمیک اما ماهیتی خیانتآمیز.
عدهای میخواهند بگویند که «ما چرا درگیر شدیم؟»؛ گویی ایران در ۶۰۰ روز گذشته فقط نظارهگر بوده!
نه برادر، نه خواهر! ایران نهتنها درگیر بود، بلکه رهبر و ستون این میدان نبرد بوده است.
اگر امروز تروری صورت میگیرد، پاسخ به آن باید همسطح حمله و بلکه شدیدتر باشد؛ چون ما در میانه یک جنگ واقعی هستیم، نه در چارچوب یک نزاع دیپلماتیک.
وظیفه رسانه و ملت در این برهه تاریخی
اگر امروز فریاد نزنیم که جنگ ۶۰۰ روزه است، فردا دشمن آن را یک «درگیری چندساعته» معرفی خواهد کرد.
اگر ما روایت نکنیم که ایران صاحب ابتکار عمل اطلاعاتی است، آنها داستانی از ضعف خواهند ساخت.
اگر نگوییم که این اسناد چه زلزلهای در تلآویو به پا کرده، فردا خواهند گفت ایران بیدفاع است!
رسانه انقلابی یعنی رسانهای که میدان را درک کند، نه اینکه صرفاً خبر را تکرار کند.
مردم انقلابی یعنی مردمی که دشمن را از ذهن خود بیرون نرانند، بلکه با تحلیل دقیق، پوزهاش را به خاک بمالند.
در پایان؛ ایستاده تا آخر
امروز، ما باید بایستیم، نه بهخاطر واکنش احساسی به یک جنایت، بلکه بهخاطر اینکه از اول در میدان بودیم و تا پایان نیز خواهیم بود.
ما در وسط جنگی هستیم که در آن، اطلاعات، روایت، عملیات، ترور، سایبر و حتی ادبیات و توییت و مصاحبه، همه ابزار نبرد شدهاند.
جنگ ما با صهیونیسم، جنگ هستی است؛ صراع وجودی.
و در این جنگ، جای بیتفاوتی نیست؛
یا در صف فلسطین، یا در کنار صهیونیسم.