بین المللی سازی آموزش عالی در قرن بیست ویکم

دکتر مریم دادگر، استادیار و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی
مقدمه
بین المللی سازی تحت اصطلاح چترگونۀ جهانی شدن - که یک دید جهانی را دربر دارد، به عنوان ارزشی مشترک در آموزش عالی تعریف میشود که از طریق تدریس و تحقیق یک بعد بینالمللی را وارد نظام آموزشی میکند (دِ ویت و همکاران[1]، 2015). اهمیت توسعۀ یک بعد بین المللی در تدریس و تحقیق این است که در توسعۀ اقتصاد دانش محور شرکت میکند، جایی که تبادل عقاید به عنوان محصولات دانش محور در بخش خدمات ارزشمند بوده و این امر از طریق رشد دانشجویان و محققان به عنوان منابع بالقوۀ انسانی جهانی است (ریوزی و لینگارد[2]، 2011).
اینجاست که توسعۀ برنامه، که ممکن است شامل برنامه های تحصیل در خارج و میزبانی از دانشجویان بین المللی باشد، به عنوان عملکردهای اولیۀ یک مؤسسۀ آموزش عالی که چشم اندازی بین المللی را توسعه داده است، مطرح میشوند (اوتا[3]، 2014). البته وارد کردن بین المللی سازی فرآیندی پیچیده است که توسط دولت و جامعه شکل میگیرد (هازلکورن[4]، 2017). درک بین المللی سازی آموزش عالی به عنوان یک فرآیند امری مهم است؛ زیرا به طور ضمنی بر این عقیده است که بین المللی سازی یک توسعه و کوشش مستمر است.
این بدان معنی است که مفهوم بین المللی سازی در طول زمان در نظام آموزش عالی دستخوش تغییر میشود. بعلاوه در نظام آموزش عالی یک ملّت، بین المللی سازی به طور یکسان جذب نشده و تفاوتهایی در چگونگی پذیرش بین المللی سازی در مؤسسات آموزش عالی وجود دارد (نایت[5]، 2004).
بین المللی سازی مؤسسات آموزش عالی
در بررسی اینکه مؤسسات آموزش عالی چگونه استراتژیهای بین المللی سازی را میپذیرند، مهم است در نظر گرفته شود که چگونه بین المللی سازی منجر به تغییراتی در انواع مختف دانشگاهها شده است. در حین اینکه بررسی بین المللی سازی آموزش عالی اغلب زمینۀ گسترده ای را دربر میگیرد، اما این واقعیت را که شکافهایی در فرآیند پذیرش پروژۀ بین المللی سازی بین مؤسسات آموزش عالی مختلف وجود دارد را نادیده میگیرد.
نکته ای که اغلب نادیده گرفته میشود، این است که دانشگاههایی با رتبه بندی بالا معمولاً دارای تاریخچۀ طولانی تری از توسعۀ رابطۀ بین المللی هستند و این تاریخچه، آنها را در موقعیت بالاتری نسبت به دیگر مؤسسات آموزش عالی قرار میدهد (هوانگ[6]، 2016). این موضوع بر این عقیده تأثیر دارد که در اتخاذ یک پروژۀ بین المللی سازی، تعریف واقعی بین المللی سازی نیست که مهم است بلکه چگونگی پذیرش ارزشهای بین المللی سازی توسط یک مؤسسۀ آموزش عالی است که اهمیت دارد.
از آنجاییکه دانشگاه های کلاس جهانی دارای روابط بین المللی به خوبی تثبیت شده ای هستند، اغلب به عنوان پیشگامان تغییر در ارتباط با بین المللی سازی درنظر گرفته میشوند. البته چگونگی پذیرش پروژه های بین المللی سازی مختلف توسط این دانشگاهها کاملاً فردی است تا بتواند نیازهای خاص آنها را تأمین کند. بر این اساس، در این دانشگاهها خصیصۀ بین المللی سازی- چگونه ارزش بین المللی سازی توسط آنهایی که درون آموزش عالی هستند اتخاذ میشود – به نیازها گره خورده است.
ارزشهای موجود در فرآیند تغییر وابسته به نیازها بوده و این نیازها زمینه ای هستند. بین المللی سازی آموزش عالی تبدیل به یک اولویت برای بسیاری از نظامهای آموزشی در سراسر جهان شده است و در بسیاری از ملّتها که انگلیسی زبان ملّی آنها نیست، این جریان کاملاً مرتبط با استفاده از زبان انگلیسی است (چوی[7]، 2016). یکی از دلایل این گرایش این است که استفاده از زبان انگلیسی به عنوان یک زبان بین المللی نشان میدهد که چگونه ملّتهای غیر انگلیسی زبان درحال تلاش برای ورود به صحنۀ رقابتی نه تنها آموزش عالی جهانی بلکه بازار اقتصادی هستند.
باید اذعان کرد که اغلب مؤسسات آموزش عالی در کشورهایی که انگلیسی در آنجا صحبت میشود - ایالات متحدۀ آمریکا، انگلستان و کانادا – معمولاً نسبت به کشورهایی که انگلیسی در آنها به عنوان زبان اول استفاده نمیشود دارای رتبه بندی بالاتری هستند (هازلکورن، 2017).
استفاده از زبان به وجودآورندۀ یک محرومیت در بازار بین المللی بوده و در نتیجه اغلب این اعتقاد وجود دارد که یک ملّت از طریق استفاده از زبان انگلیسی میتواند “رقابت پذیری و سازگاری بین المللی نظامهای آموزش عالی خود”را افزایش دهد (وزارت آموزش، فرهنگ، ورزش، و تکنولوژی، 2014).
یک تغییر دیگر در ارتباط با بین المللی سازی که توسط مؤسسات آموزش عالی مستقل به وجود آمده است مستقیماً وابسته به تغییر جهت از توده ای شدن آموزش عالی است _ سیستمی که در آن بین 16 تا 50% از گروه سنی در یک جمعیت خاص برای به دست آوردن دسترسی جهانی به دانشگاه میروند _ که 50% از گروه سنی در یک جمعیت خاص به دانشگاه میروند (تراو[8]، 2007).
در بسیاری از کشورها آموزش عالی به طور فزایندهای به عنوان دنبالۀ آموزش اجباری دیده میشود (هوانگ، 2012). این ممکن است محصول جانبی همگانی شدن تقریبی آموزش عالی باشد، جاییکه داشتن یک مدرک آموزش عالی پیش نیازی برای اکثر مشاغل است. در چنین شرایطی دانشجویان دریافته اند که به دست آوردن ابتدایی ترین فرصت استخدام نیازمند یک مدرک دانشگاهی است (هوانگ، 2016).
تفاوتهای موجود بین مؤسسات آموزش عالی، آنگونه که توسط قابلیتهای آکادمیک دانشجویان مشخص میشود، بیشتر قابل توجه شده است. درحالیکه مؤسسات آموزش عالی با رتبه بندی بالاتر دانشجویان بااستعدادتر را جذب میکنند، مؤسسات آموزش عالی با رتبه بندی پایینتر در رقابت بر سر دانشجویان هستند. این موضوع و سناریوهای بالا نشان میدهند که تغییر کلی در نظام آموزش عالی عکس العملی در قبال فرآیندهای اجتماعی خارج از قلمرو ساختار مؤسسات آموزش عالی است، و اینکه یک فرهنگ رو به رشد رقابتی در آموزش عالی وجود دارد (هوانگ، 2016).
ارتقای پایداری از طریق بین المللی سازی آموزش عالی
مؤسسات آموزش عالی به طور فزایندهای وابستگی متقابل پایداری و بین المللی شدن را تشخیص میدهند و آنها را به عنوان چارچوبهای مکمل برای رسیدگی به چالشهای جهانی و ایجاد تغییرات مثبت اجتماعی میبینند. ادغام پایداری و بین المللی سازی در آموزش عالی منعکس کنندۀ یک رویکرد کلنگر برای پرداختن به مسائل پیچیدۀ جهانی، مانند تغییرات اقلیمی، از دست دادن تنوع زیستی و نابرابری اجتماعی است (اشیدا[9]، 2022).
با ترکیب اصول پایداری با ابتکارات بینالمللیسازی، دانشگاهها میتوانند از تخصص، منابع و شبکههای خود برای ارتقای نظارت بر محیط زیست، درک متقابل فرهنگی و شهروندی جهانی در میان دانشجویان، اساتید و کارکنان استفاده کنند (لوزانو و همکاران[10]، 2021).
این ادغام مبتنی بر رویکردی چند وجهی است که شامل شامل توسعۀ برنامۀ درسی، همکاری تحقیقاتی، تحرک دانشجویان، مشارکت جامعه، تقویت همکاری بین رشتهای و راهحلهای نوآورانه برای چالشهای پایداری است (لیال فیلهو و همکاران[11]، 2021).
در نگاه اول، مقیاس سفرهای بینالمللی مرتبط با آموزش عالی بینالمللی ممکن است اینطور به نظر برسد که بینالمللیسازی و پایداری اهدافی آشتیناپذیر هستند. اما سفر بین المللی تنها شکل بین المللی شدن نیست و کاهش انتشار گازهای گلخانه ای سفر تنها شکل یا مسیر پایداری نیست (لیم و همکاران[12]، 2024).
مؤسسات آموزش عالی در حال اجرای انواع استراتژیهای نوآورانه برای ارتقای پایداری از طریق بین المللی سازی هستند. اینها شامل توسعۀ برنامه های درسی پایداری فرارشته ای است که دیدگاههای جهانی و فرصتهای یادگیری تجربی را ادغام میکند، مانند برنامه های تحصیل در خارج از کشور با تمرکز بر توسعۀ پایدار و حفاظت از محیط زیست (اشیدا، 2022).
دانشگاهها همچنین در حال ایجاد مشارکتها و شبکههای تحقیقاتی بینالمللی برای رسیدگی به مسائل مرتبط با پایداری، اجرای پروژههای تحقیقاتی مشترک، و به اشتراکگذاشتن بهترین شیوه ها و دانش در سراسر مرزها هستند (لیال فیلهو و همکاران، 2021) .علاوه بر این، تأکید فزایندهای بر گنجاندن اصول پایداری در عملیات و زیرساختهای دانشگاهها (لیم و همکاران، 2023)، با ابتکاراتی برای کاهش انتشار کربن، ترویج انرژیهای تجدیدپذیر و افزایش بهره وری منابع (لوزانو و همکاران، 2021) وجود دارد.
[1]. de Wit
[2]. Rizvi & Lingard
[3]. Ota
[4]. Hazelkorn
[5]. Knight
[6]. Huang
[7]. Choi
[8]. Trow
[9]. Ashida
[10]. Lozano et al
[11]. Leal Filho et al
[12]. Lim et al