واحد سیاسی

موضع ایران در برابر باج‌خواهی هسته‌ای آمریکا و غرب

نجاح محمد علی، روزنامه‌نگار محقق در امور ایران و منطقه‌

 

اکنون به‌وضوح می‌توان گفت که ایالات متحده بار دیگر به سیاست ایجاد بحران و تنش بازگشته است، به‌ویژه با افزایش فشارهای غرب، به‌خصوص آمریکا، بر جمهوری اسلامی ایران در مورد برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز آن.

گزارش جدید آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، همراه با تحرکات دیپلماتیک فعال از سوی واشنگتن، نشان‌دهنده تلاش‌های تازه‌ای برای تحمیل دیکته‌های سیاسی در پوشش نظارت فنی است، در حالی که تهران بر تثبیت حقوق حاکمیتی خود در دستیابی به چرخه کامل هسته‌ای صلح‌آمیز بدون دخالت خارجی پافشاری می‌کند.

صدای سما

در تهران، مواضع سیاسی و علمی در این نکته همسو هستند که بازگشت به هرگونه توافق هسته‌ای باید بر پایه به رسمیت شناختن کامل حق ایران در غنی‌سازی اورانیوم و حفظ زیرساخت‌های هسته‌ای‌اش، از جمله سانتریفیوژها و سایت‌های نطنز، اصفهان و فردو، صورت گیرد. دیگر در ایران پذیرفته نیست که این حق به هرگونه شرط تعلیقی یا باج‌خواهی دیپلماتیک گره بخورد، به‌ویژه با توجه به تجربه تلخ توافق پیشین (برجام) و خروج یک‌جانبه آمریکا از آن.

پیشنهاد اخیر آمریکا که از طریق عمان منتقل شده، نشان از عقب‌نشینی آشکار از مواضع سخت‌گیرانه گذشته دارد و برای نخستین‌بار حق ایران در غنی‌سازی را به رسمیت می‌شناسد، اما مشروط به تعلیق کامل این غنی‌سازی در خاک ایران و انتقال آن به چارچوبی به‌نام “کنسرسیوم منطقه‌ای” متشکل از کشورهای عربی به‌همراه خود آمریکا و تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی.

اما تحلیل سیاسی عمیق در محافل ایرانی این پیشنهاد را در ذات خود تلاشی برای تهی‌کردن توان هسته‌ای ایران از محتوای راهبردی آن و انتقال کنترل سوخت هسته‌ای به خارج می‌داند. این امر به‌معنای قرار گرفتن ایران در جایگاه پیرو، نه صاحب‌خانه، در سرزمین خود است. چنین مدلی به جوهره حاکمیت ملی لطمه می‌زند و ایده استقلال علمی و تکیه‌ بر خود را زیر سؤال می‌برد، و این موضوعی است که خط قرمز محسوب می‌شود؛ چه در سطح تصمیم‌گیران و چه در میان افکار عمومی ایران.

یکی از نکات اصلی اختلاف مربوط به سرنوشت سانتریفیوژهای پیشرفته و زیرساخت صنعتی هسته‌ای است که طی سال‌ها تلاش علمی و فنی ساخته شده‌اند. در این زمینه، اجماع در داخل ایران وجود دارد که این زیرساخت بخشی از منظومه بازدارندگی ملی است و موضوع مذاکره یا معامله نیست، به‌ویژه در شرایطی که رفتار خصمانه واشنگتن و سابقه طولانی آن در نقض تعهدات آشکار است.

نکته قابل‌توجه آن است که واشنگتن – به نقل از منابع خود – هیچ راه‌حل نهایی ارائه نمی‌دهد، بلکه صرفاً “برگه‌ای از ایده‌ها” یا نکاتی اولیه برای مذاکره عرضه کرده است که فاصله زیادی با پیش‌نویس توافقی کامل دارد. این امر بازتاب‌دهنده تداوم ابهام در نیت‌های آمریکا است، به‌ویژه با توجه به فشار رسانه‌ای سازمان‌یافته از طریق گزارش‌های آژانس بین‌المللی و بزرگ‌نمایی غرب در خصوص غنی‌سازی ۶۰ درصدی اورانیوم توسط ایران.

آنچه شک و تردید ایران را بیشتر می‌کند، زمان‌بندی این فشارهاست که با هماهنگی آشکار بین واشنگتن، سه کشور اروپایی (تروئیکا)، رژیم صهیونیستی و آژانس بین‌المللی صورت گرفته تا پیش از نشست شورای حکام، فضای بحران‌آلودی ایجاد شود. گویی تلاشی جمعی در جریان است برای وادار کردن ایران به پذیرش گزینه‌هایی که از پیش طراحی شده‌اند، همراه با تهدید به صدور قطعنامه‌های الزام‌آور که می‌توانند به اقدامات تنش‌زای بعدی منجر شوند.

اما تهران، که تجربه استراتژیک عمیقی در مقابله با فشارهای حداکثری کسب کرده، به‌خوبی می‌داند که عقب‌نشینی از حق غنی‌سازی یا تضعیف استقلال در تصمیم‌گیری هسته‌ای، سابقه خطرناکی خواهد بود که امنیت ملی کشور را برای دهه‌های آینده تهدید می‌کند. به همین دلیل، پاسخ ایران به پیام آمریکا – که با دقت در حال آماده‌سازی است – متناسب با سطح این چالش‌ها خواهد بود و بر پایه اصول استقلال، حاکمیت و منافع ملی تنظیم خواهد شد.

صدای سما

موضع ایران رد مذاکره نیست، بلکه مخالفت با تقلیل آن به پذیرش دیکته‌ها و راه‌حل‌های آماده است. چنان‌که شماری از چهره‌های برجسته سیاسی و علمی نیز بیان کرده‌اند، ریشه بحران نه در فعالیت هسته‌ای ایران، بلکه در ساختار فکری و عقیدتی انقلاب اسلامی است که غرب را آزار می‌دهد و مشروعیت تمدنی آن را به چالش می‌کشد، در زمانی که منطقه در آستانه تغییرات بنیادین در توازن قوا قرار دارد.

از سوی دیگر، در داخل ایران، دعوت‌ها برای بازنگری در اولویت‌ها از طریق اصلاحات داخلی و اقدامات عملی جهت تقویت وحدت ملی در حال افزایش است؛ امری که ابزار فشار خارجی را تضعیف می‌کند و تلاقی‌ای میان ایستادگی حاکمیتی و مصونیت اجتماعی ایجاد می‌کند. هرچه انسجام داخلی بیشتر باشد، اثر فشارهای خارجی، هرچقدر هم شدید باشند، کمتر خواهد بود.

در نهایت، ایران با نگاهی منطقی به تحرکات غرب، در مسیر تثبیت حق کامل خود در دستیابی به فناوری هسته‌ای صلح‌آمیز گام برمی‌دارد، همراه با آمادگی برای مذاکره‌ای عقلانی که به‌دور از تهدید و برتری‌جویی باشد. دورانی که در آن شروط از سوی یک طرف دیکته می‌شد، گذشته است و ایران امروز وارد مرحله‌ای جدید با عنوان “برابری راهبردی” شده است؛ جایی که تفاهمات بر اساس توازن منافع بنا می‌شوند، نه منطق زورگویی.

مذاکرات هسته‌ای همچنان در حالت تعلیق باقی خواهند ماند و کلید بازگشایی آن نه در تهران، بلکه در واشنگتن قرار دارد. بن‌بست در پرونده هسته‌ای ایران برخاسته از لجاجت ایران نیست، همان‌طور که برخی طرف‌های غربی تلاش می‌کنند القا کنند، بلکه نشان‌دهنده بحران تصمیم‌گیری در کاخ سفید است. این ایالات متحده بود که در سال ۲۰۱۸ از توافق خارج شد و اکنون نیز از ارائه تضمین‌های جدی برای بازگشت به آن طفره می‌رود.

در مقابل، تهران انعطاف مشروطی از خود نشان داده که مبتنی بر حفظ منافع حاکمیتی است و امتناع از امضای توافقی سست که نه رفع واقعی تحریم‌ها را تضمین می‌کند و نه مانع تکرار خروج یک‌جانبه آمریکا در آینده می‌شود، موضعی دفاعی و برخاسته از تجربه‌ای تلخ است.

امروز توپ در زمین واشنگتن است؛ یا متغیرات منطقه و جهان را درک کرده و محاسبات خود را بازنگری می‌کند، یا پرونده هسته‌ای همچنان معلق باقی می‌ماند و منطقه را به‌سوی تنش‌های بیشتر و محاسبه‌نشده سوق می‌دهد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا