معاملات پنهانی… دمشق در دوراهی!

نجاح محمد علی، روزنامهنگار محقق در امور ایران و منطقه
از زمان سقوط پایتخت سوریه به دست ائتلاف مخالف بشار اسد در اواخر دسامبر گذشته، قدرتهای منطقهای و بینالمللی شروع به بازطراحی صحنه در جبهه شمالی فلسطین اشغالی کردند.
با به قدرت رسیدن رهبری جدید در دمشق، به رهبری شخصیتی جنجالی که پیشتر نامش با سازمانهای افراطی مرتبط بوده، نیروهای اشغالگر صهیونیستی به سرعت حضور خود را در سوریه، بهویژه در مناطق جولان، تقویت کردند و این اقدام را با ضرورت “جلوگیری از شکلگیری تهدید در مرزهای شرقی خود” توجیه کردند.
تغییرات در جغرافیای سیاسی شامل تحرکات سریع در قنیطره و کوههای حرمون بود، در حالی که نشانههایی از مداخلات مستقیم نظامی صهیونیستی مشاهده شد که زیرساختهای سابق ارتش سوریه را در چندین شهر، از جمله دمشق، حمص و لاذقیه، هدف قرار داد. نیروی هوایی جنگی صهیونیستی حملات خود را تشدید کرد و مکانهایی را هدف قرار داد که روزگاری نمادهای حاکمیت نظامی سوریه بودند.
با وجود این تشدید تنشها، منابع دیپلماتیک به وجود مذاکرات اعلامنشده بین رهبری جدید دمشق و “طرف مقابل” اشاره دارند که هدف آن کاهش تنشها و گشایش کانالهای “تفاهم” برای پایهگذاری مرحلهای جدید است.
دیدارها، که برخی از آنها در پایتختهای بیطرف برگزار شد، ماهیتی دوگانه داشت: رسمی از طریق میانجیهای سنتی، و غیرمستقیم با حضور شخصیتهای امنیتی سابق از چندین کشور.
یکی از کشورهای دارای وزن منطقهای، که روابط اقتصادی گستردهای با طرف صهیونیستی دارد، میزبان دیداری غیررسمی و مستند بود که نمایندگان دمشق جدید و برخی از محافل سیاسی صهیونیستی را گرد هم آورد. این دیدار در مکانی خصوصی و محدود، دور از لنزهای رسانهها، برگزار شد، اما نشتهای خبری برخی جزئیات آن را فاش کرد و تأیید کرد که این اولین دیدار از این نوع نبوده است.
این گفتوگوها همزمان با تحولی به نظر ناگهانی در موضع آمریکا بود، جایی که کاخ سفید رفع بخشی از تحریمهای اعمالشده بر دمشق را اعلام کرد؛ اقدامی که برخی آن را نشانهای از تغییر در تعامل بینالمللی با واقعیت جدید سوریه تفسیر کردند. دیداری بین دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، و رهبری جدید سوریه، با حضور یک شخصیت برجسته خلیجی، به تفاهمهایی مبهم تا به امروز منجر شد، اما این تفاهمها از بازسازی ساختار روابط در منطقه حکایت دارند.
در همین زمینه، رسانههای عبری از دیداری در یکی از پایتختهای قفقازی خبر دادند که شخصیتهای امنیتی صهیونیستی و سوری را با مشارکت فعال ترکیه گرد هم آورد. هدف اعلامشده این دیدارها بررسی “ثبات مرزی” بود، اما پیشزمینهها نشاندهنده تمایل آشکار رهبری جدید سوریه برای شکستن “انزوا” از طریق عادیسازی تدریجی با اشغالگر صهیونیستی است.
از نظر اقتصادی، نظام جدید در دمشق با بحران شدید نقدینگی مواجه است که آن را مجبور به کاهش هزینهها و اخراج هزاران کارمند کرده، و این امر موجهایی از اعتراض را در شهرهای ساحلی سوریه برانگیخته که شاهد قتلعامهای وحشیانه و جنایات نسلکشی بودهاند.
در تلاش برای خروج از این بنبست، دمشق به دنبال حمایت مالی و فنی از طریق پیوستن به سیستمهای همکاری بینالمللی است؛ برخی از این حمایتها مشروط به ایجاد نزدیکی با رژیم صهیونیستی است، و برخی دیگر کمکها را به مشارکت سوریه در ترتیبات اقتصادی منطقهای تحت رهبری ایالات متحده وابسته کردهاند که در نهایت پروژه عادیسازی را تقویت میکند.
بر اساس گزارشی که بانک جهانی در اوایل سال ۲۰۲۵ منتشر کرد، اقتصاد سوریه با فروپاشی تقریباً کامل زیرساختهای اقتصادی مواجه است، بهطوری که تولید ناخالص داخلی در مقایسه با سطوح پیش از جنگ (۲۰۱۰) ۶۰ درصد کاهش یافته است. این گزارش اشاره کرد که نرخ تورم در برخی دورههای سال ۲۰۲۴ از ۲۰۰ درصد فراتر رفت، و لیره سوری بیش از ۹۰ درصد ارزش خود را در برابر دلار آمریکا از سال ۲۰۱۱ از دست داد. این وضعیت با تحریمهای بینالمللی که تا رفع بخشی از آنها ادامه داشت، و همچنین کمبود شدید نقدینگی و توقف بخشهای تولیدی اصلی مانند کشاورزی و صنعت، تشدید شد.
از منظر سیاسی، مطالعهای که توسط مؤسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک (IISS) در لندن در سال ۲۰۲۵ انجام شد، نشان داد که رهبری جدید در دمشق با فشارهای داخلی و خارجی برای بازنگری در سیاست خارجی خود مواجه است. این مطالعه توضیح داد که ایالات متحده، تحت رهبری دولت ترامپ، برای ادغام سوریه در ترتیبات منطقهای که شامل رژیم صهیونیستی میشود، فشار میآورد، بهعنوان بخشی از استراتژی گستردهتر برای بازسازی اتحادها در منطقه و ساختن آنچه “خاورمیانه جدید” نامیده میشود، که در آن رژیم صهیونیستی دست بالا را داشته باشد. با این حال، این رویکرد نگرانیهایی از واکنشهای منفی مردمی ایجاد میکند، بهویژه با توجه به رد تاریخی عادیسازی با رژیم صهیونیستی از سوی سوریها.
یکی از شرکتهای مالی خصوصی فعال در زمینه چاپ اسکناس، که مقر آن در یک کشور آسیایی است، وارد مذاکرات پیشرفته با بانک مرکزی سوریه برای چاپ اسکناس جدید با ویژگیهای امنیتی بالا شده است. بهطور موازی، تمایل دو شرکت اروپایی شناختهشده برای ورود به همین بازار ظاهر شده است، که نشانهای از تلاش دمشق برای بازسازی سیاستهای پولی خود تحت نظارت خارجی و ادغام تدریجی با پروژه “خاورمیانه جدید” است که نتانیاهو در سپتامبر ۲۰۲۳ در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک به آن اشاره کرد.
در تحولی قابل توجه، دمشق تفاهمنامهای با یک کنسرسیوم سرمایهگذاری از کشوری با نفوذ اقتصادی امضا کرد تا یک بندر استراتژیک در ساحل سوریه را توسعه دهد، در چارچوب طرحی برای ایجاد مناطق آزاد و کریدورهای لجستیکی که بهصورت شراکتی منطقهای مدیریت میشوند. این پروژه، که ارزش آن صدها میلیون دلار است، از اولین نشانههای سرمایهگذاری خارجی در سوریه جدید به شمار میرود و نشاندهنده شرطبندیهایی بر ثبات طولانیمدت تحت حمایت نیروهای خارجی است.
مخاطرات عادیسازی اقتصادی-سیاسی با رژیم صهیونیستی:
اما باید هشدار داد که ورود به روابط اقتصادی و سیاسی با رژیم صهیونیستی ممکن است حمایت مالی موقتی برای دمشق به همراه داشته باشد، اما خطرات بلندمدتی را نیز در پی دارد.
اولاً، عادیسازی ممکن است شکافهای داخلی در سوریه را عمیقتر کند، زیرا بخش وسیعی از مردم سوریه هرگونه نزدیکی به رژیم صهیونیستی را به دلیل تاریخ طولانی اشغال و تجاوز آن، از جمله اشغال جولان سوریه از سال ۱۹۶۷، رد میکنند.
دوماً، وابستگی به حمایت اقتصادی مشروط به عادیسازی ممکن است سوریه را تحت فشارهای سیاسی مداوم قرار دهد، و این امر از حاکمیت آن در اتخاذ تصمیمات مستقل میکاهد.
سوماً، این رویکرد ممکن است به انزوای منطقهای از نیروهایی منجر شود که از مقاومت علیه اشغال حمایت میکنند، مانند ایران، حزبالله، انصارالله و نیروهای مقاومت در عراق، که موقعیت استراتژیک سوریه در منطقه را تضعیف میکند.
پیشنهادها:
برای خروج از بحران اقتصادی بدون افتادن در دام عادیسازی، سوریه میتواند گامهای زیر را دنبال کند:
تقویت همکاری با کشورهای آسیایی و آفریقایی: دمشق میتواند به دنبال شراکتهای اقتصادی با کشورهایی مانند چین و هند باشد که علاقه خود را به پروژههای بازسازی در سوریه نشان دادهاند. بهعنوان مثال، چین ابتکار “کمربند و جاده” را دارد که میتواند پروژههای زیرساختی در سوریه، مانند توسعه بنادر و جادهها، را بدون شروط سیاسی مرتبط با عادیسازی در بر گیرد.
بازفعالسازی بخش کشاورزی و صنعتی: سوریه منابع طبیعی و کشاورزی فراوانی مانند گندم و پنبه دارد که میتوان از آنها برای دستیابی به خودکفایی و کاهش وابستگی به حمایت خارجی بهره برد. دولت میتواند مشوقهایی برای کشاورزان و صنعتگران محلی ارائه دهد تا این بخشها را احیا کند.
بهرهبرداری از حمایت بشردوستانه بینالمللی: دمشق میتواند با آژانسهای سازمان ملل، مانند برنامه جهانی غذا (WFP) و سازمان بهداشت جهانی (WHO)، همکاری کند تا کمکهای بشردوستانه و بودجه برای پروژههای بازسازی را بدون نیاز به ارائه امتیازات سیاسی تأمین کند.
تقویت روابط با کشورهای حامی مسئله فلسطین: بهجای عادیسازی با رژیم صهیونیستی، سوریه میتواند به سوی کشورهایی مانند الجزایر و ایران، که مواضع ثابتی در حمایت از مسئله فلسطین نشان دادهاند، روی آورد تا حمایت اقتصادی و سیاسیای کسب کند که موضع ضد اشغال آن را حفظ کند.
مشارکت جامعه بینالمللی در تضمینهای امنیتی: دمشق میتواند برای برگزاری کنفرانسی بینالمللی تحت حمایت سازمان ملل فشار آورد تا امنیت در مرزهایش با جولان اشغالی تضمین شود، بهجای ورود به مذاکرات مستقیم با رژیم صهیونیستی، که این امر موضع سیاسی آن را حفظ میکند و از لغزش به سوی عادیسازی جلوگیری میکند.
در پایان، نمیتوان ابعاد تحولی را که موضع آمریکا شاهد آن است نادیده گرفت. دونالد ترامپ، که به تمایلش برای عبور از پروتکلها شناخته میشود، حاکم جدید دمشق را “رهبری جوان و دارای شخصیتی قوی” توصیف کرد و معتقد است که او فرصتی منحصربهفرد برای ایجاد “تحولی تاریخی در سرزمین شام” دارد. این تحسین بیش از حد هنوز جایزه آمریکایی را که قبلاً برای سر این فرد تعیین شده بود لغو نکرده، اما از پراگماتیسم افراطیای پرده برمیدارد که شروع به غلبه بر موضع غربی در برخورد با پرونده سوریه کرده است.