یادداشت

جایگاه حکمرانی خوب در توسعۀ اقتصادی پایدار

دکتر منوچهر لرنی، سردبیر

مقدمه

مهاتما گاندی، رهبر آزادی­بخش هند می­گوید: «هیچ فرهنگی با انحصارگرایی نمی­تواند به حیات خود ادامه دهد». از این­رو، با توجه به نقش حکومت در برقراری دموکراسی واقعی- نه آنچه در ذهن اذهان عمومی نوعی پوپولیسم را به ذهن متبادر سازد- برای برقراری دموکراسی سیستم موازنه و مراقبه در حکمرانی که خود مستلزم حکمرانی شبکه­ای و حرکت از ساختار سلسله­مراتبی به سمت ساختار شبکه­ای و منعطف است، نوع دیگری از حکمرانی را می­طلبد. بنابراین، حکمرانی خوب که از اواخر دهۀ 1990 در ادبیات توسعه یافت، ابتدا به عنوان کلید معمای توسعۀ اقتصادی مطرح شد و سپس علاوه بر بعد اقتصادی، بعد سیاسی، نیز به آن افزوده شد (خاکپور، 1398: 102).

حکمرانی خوب در اینجا به فرآیندها و رفتارهایی اشاره دارد که در خدمت تصمیم­گیری و اعمال قدرت در کشور است که برای عموم مردم قابل دسترس و قابل درک، شفاف، مؤثر، منسجم و پذیرفنی باشد و مشارکت گستردۀ شهروندان را در کل مجموعۀ سیاست­های تصمیم­گیری تضمین کند. حکمرانی خوب؛ شفافیت، پاسخگویی، کارایی و حاکمیت قانون را در تمام سطوح نهادهای دولتی ارتقا می­دهد. اجرای سیاست­های حکمرانی خوب در کشور می تواند توسعۀ اقتصادی را ارتقا داده و همگرایی را به سمت سطح اقتصادهای توسعه­یافته تضمین کند (کرتاج و همکاران[1]، 2024: 48).

به طور کلی، حکمرانی خوب ظرفیت اصلاحات مدیریتی و نهادی انجام شده توسط سیاست دولتی است که هماهنگی و ارائۀ خدمات عمومی مؤثر و پاسخگویی بازیگران سیاسی و تک تک شهروندان را در هدایت سیاست‌های توسعه در ابعاد اجتماعی و اقتصادی بهبود می‌بخشد (میرا و هماداش[2]، 2017).

صدای سما

مفهوم حکمرانی خوب

از نظر واژه­شناسی، حکمرانی به واژۀ یونانی کوبرمن[3] به معنی هدایت کردن یا اداره کردن بر می­گردد و توسط افلاطون در رابطه با چگونگی طراحی نظام حکومت[4] استفاده شده است. این اصطلاح یونانی قرون وسطی بود که بر همان مفاهیم هدایت کردن، قانون­گذاری یا راندن دلالت می­کند. در اینجا حکمرانی، عمل یا روش حکم­راندن[5] و همچنین اداره یا وظیفۀ حکم­راندن است. حکم­­راندن به معنی حکم فرمایی یا کنترل کردن با استفاده از اختیار و همچنین بودن در حکومت است (نقیبی مفرد، 1389: 99).

تعاریف متعددی از مفهوم حکمرانی خوب توسط دانشگاهیان، محققان و سیاستگذاران ارائه شده است. بانک جهانی (1994) حکمرانی را اینگونه تعریف می­کند: «چگونگی اعمال قدرت در مدیریت منابع اقتصادی و اجتماعی یک کشور برای توسعه» و مشتمل بر سه مؤلفۀ زیر است (بانک جهانی، 1994):

  • فرایندی که از طریق آن صاحبان قدرت، انتخاب، نظارت و تعویض می­شوند که دو شاخص حق اظهار نظر و پاسخگویی و همینطور ثبات سیاسی ذیل این مؤلفه قرار می­گیرد.
  • ظرفیت و توانایی دولت برای ادارۀ کارآمد منابع و اجرای سیاست­های درست که دو شاخص اثربخشی دولت و کیفیت قوانین و مقررات را در بر می­گیرد.
  • احترام شهروندان و دولت به نهادهایی که تعاملات اجتماعی و اقتصادی میان آن­ها را اداره می­کنند، نیز مؤلفۀ دیگری است که شاخص حاکمیت قانون و شاخص کنترل فساد را شامل می­شود.

از نظر برنامۀ عمران سازمان ملل متحد[6] (2000)، حکمرانی نوعی اعمال قدرت سیاسی، اقتصادی و اداری برای مدیریت امور کشور در کلیۀ سطوح است. از نگاه دفتر بررسی­های اقتصادی فقط مردم هر کشور خود می­توانند برای توسعۀ کشور خود اقدام کنند و هیچ برنامۀ تقلیدی و از پیش نوشته مثمرثمر نخواهد بود.

صدای سما

تأثیر حکمرانی خوب بر توسعۀ اقتصادی پایدار

توسعۀ اقتصادی پایدار یکی از اهداف کلیدی است که باید در کشورهای در حال توسعه محقق شود. حکمرانی خوب، ابزار مهمی برای تحریک توسعۀ پایدار در کشور است. برطبق گزارش بانک جهانی، حکمرانی خوب با ظرفیت اجرای اصول حکمرانی یک کشور، فراهم کردن چارچوبی برای رشد و توسعۀ اقتصادی ارزیابی می­شود. این امر شامل فرآیندهای انتخاب، نظارت و جایگزینی دولت­ها و همچنین ظرفیت دولت برای تدوین و اجرای سیاست­ها به طور مؤثر و پایدار است (کرتاج و همکاران، 2024: 48).

در بلندمدت، سیاست­های کشورهای در حال توسعه دستیابی به سطوح بالای توسعه در بسیاری از ابعاد آن را هدف قرار می­دهد. در سطح نهادی، ایالت­ها توسط گروه­هایی از مقامات منتخب و مدیران انتصابی اداره می­شوند. اعتبار و ظرفیت مدیریتی دو ویژگی است که باید رهبری یک سازمان را در بخش عمومی مشخص کند. نظارت بر عملکرد نهادهای عمومی، تداوم و اراده برای اجرای اصلاحات، مشارکت شهروندان و جامعۀ مدنی در تصمیم‌گیری، کنترل فساد اداری و اجرای قانون، عناصری هستند که نشان می‌دهند حاکمیت یک کشور نقش مهمی در توسعۀ اقتصادی کشور دارد (همان: 49).

اجرای سیاست­های حکمرانی خوب می­تواند باعث توسعۀ اقتصادی شود. بین کیفیت نهادهای دولتی و توسعۀ اقتصادی رابطۀ مثبت وجود دارد (کافمن و کرای، 2002). حکمرانی خوب مستلزم سیاست­های توسعه‌ای، مدیریت حرفه‌ای، و تصمیم‌گیرندگانی است که مایل به اقدام برای خیر عمومی و جامعۀ مدنی قوی باشند. در این راستا، کشورهای در حال توسعه اگر می­خواهند به توسعۀ پایدار دست یابند، باید بر اصلاحاتی تمرکز کنند که باعث بهبود حکمرانی می­شود (کرتاج و همکاران، 2024: 49).

کیفیت دولت و تأثیر آن بر توسعۀ اقتصادی در سال­های اخیر به­ویژه در کشورهای در حال گذار اهمیت بیشتری یافته است. حکمرانی جزء بسیار مهم رشد و توسعۀ اقتصادی و رفاه شهروندان یک کشور محسوب می­شود. در این راستا، تأثیر حکمرانی خوب، کیفیت مدیریت دولتی، بر توسعۀ اقتصادی به صورت نظری و تجربی در بسیاری از مطالعات مورد بررسی قرار گرفته است (همان: 50).

برطبق سازمان همکاری اقتصادی و توسعه[7] (2020)، حکمرانی خوب برای توسعۀ بلندمدت اقتصادی، اجتماعی و زیست­محیطی حیاتی است. توانایی دولت­ها برای عملکرد مؤثر و کارآمد تا حدی به سیاست­ها و شیوه­های مدیریتی آن­ها بستگی دارد. این امر را می­توان به عنوان مشارکت، شفافیت و پاسخگویی، مؤثر، ترویج عدالت، حاکمیت قانون تشریح نمود (سازمان همکاری اقتصادی و توسعه، 2020).

پس از دهۀ 1990، ادبیات قابل توجهی به طور تجربی به بررسی تأثیر حکمرانی خوب بر رشد و توسعۀ اقتصادی، به ویژه با تجزیه و تحلیل شاخص‌های حکمرانی پرداخته است. حکمرانی خوب، از جمله، شفافیت و پاسخگویی، مؤثر و عادلانه است و حاکمیت قانون را ترویج و تضمین می­کند. این امر تضمین می­کند که اولویت­های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مبتنی بر اجماع گسترده در جامعه و مشارکت شهروندان در تصمیم­گیری است. حکمرانی خوب را می­توان به عنوان حکمرانی تعریف کرد که اثر عملی آن تولید نتایج خوب برای عموم است. الیسا و سارا[8] (2011)، در مطالعه­ای تأثیر حکمرانی خوب بر رشد اقتصادی را بررسی نمودند و دریافتند که حکمرانی خوب بر رشد اقتصادی برای کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته تأثیر مثبت دارد (الیسا و سارا، 2011).

الباسام[9] (2013)، در بررسی رابطۀ بین حکمرانی و رشد اقتصادی در زمان بحران دریافت که همبستگی مثبت و معنادار بین هر شاخص حکمرانی خوب و تولید ناخالص داخلی (GDP) وجود دارد. پترسکی[10] (2014) نیز، تأثیر کیفیت نهادی را بر رشد اقتصادی در اقتصادهای در حال گذار بررسی کرد و به این نتیجه رسید که محیط‌های نظارتی با حکمرانی خوب تأثیر مثبتی بر رشد اقتصادی دارند (پترسکی، 2014). نتایج نشان می­دهد که بین کیفیت حکمرانی و درآمد سرانه رابطۀ مثبت قوی وجود دارد (خیاره و امینی[11]، 2021).

بلیو و همکاران[12] (2015)، تأثیر حکمرانی بر رشد اقتصادی را تحلیل کرد و یک همبستگی بسیار مثبت بین حاکمیت قانون، کیفیت نظارتی و رشد اقتصادی پیدا کرد (بلیو و همکاران، 2015). بنابراین، دولت یا سیاست­گذاران باید تمرکز خود را به گونه­ای گسترش دهند که متغیرهای سیاسی و اقتصادی مؤثر بر رشد اقتصادی را در بر گیرند. آن­ها باید تمام تلاش خود را برای دستیابی به حکمرانی خوب و افزایش رشد اقتصادی انجام دهند (مهران[13]، 2023).

صدای سما

بایار[14] (2016)، استدلال می­کند که همۀ شاخص­های حکمرانی عمومی به جز کیفیت نظارتی از نظر آماری تأثیر مثبتی بر رشد اقتصادی داشتند. کشورهایی که حکمرانی عمومی بهتری دارند، از هزینه­های عمومی به طور مؤثرتری استفاده می­کنند که بر رشد اقتصادی تأثیر مثبت می­گذارد (بایار، 2016).

ساماراسینگه[15] (2018) با اشاره به تجزیه و تحلیل تأثیر فردی شاخص‌های حکمرانی جهانی، دریافت که کنترل فساد نقش عمده‌ای در توسعۀ اقتصاد یک کشور ایفا می‌کند (ساماراسینگه، 2018).

فواز و همکاران[16] (2021) نمونه­ای از 11 کشور در حال توسعه را از سال 1996 تا 2008 بر اساس سطح درآمد طبقه­بندی کردند. آن­ها به این نتیجه رسیدند که حاکمیت قانون و کنترل فساد به طور قابل توجهی بر توسعۀ اقتصادی کشور تأثیر گذاشته است (فواز و همکاران، 2021).

بر این اساس، حکمرانی خوب منجر به عملکرد اقتصادی قوی در کشور می­شود و برای اینکه کشوری به طور مؤثر به توسعۀ اقتصادی خود دست یابد، سران دولت باید عواملی را بررسی کنند که می­توانند توسعۀ اقتصادی یک کشور را کاهش یا افزایش دهند. دولت‌ها در سرتاسر جهان همچنان به دنبال راه‌حل‌هایی هستند که از توسعۀ پایدار حمایت می‌کنند و حکمرانی خوب به عنوان ابزاری حیاتی برای دستیابی به این هدف شناخته می‌شود (گونی[17]، 2007). در بلندمدت، توسعۀ اقتصادی می­تواند به طور مثبت یا منفی تحت تأثیر سیاست دولت قرار گیرد (الناصر و حمدان[18]، 2021). تلاش نهادهای بین­المللی و مقامات دولتی در زمینۀ توسعۀ پایدار می­تواند از روند کاهش فقر و افزایش رفاه جمعیت در کشورهای در حال توسعه حمایت کند (مانسی و همکاران[19]، 2020).

 

[1]. Kurtaj et al

[2]. Mira & Hammadache

[3]. Kuberman

[4]. System ofrule

[5]. Govrning

[6]. United Nations Development Program (UNDP)

[7]. OECD

[8]. Elisa & Sara

[9]. AlBassam

[10]. Petreski

[11]. Khyareh & Amini

[12]. Beleiu et al

[13]. Mahran

[14]. Bayar

[15]. Samarasinghe

[16]. Fawaz et al

[17]. Güney

[18]. Al-Naser & Hamdan

[19]. Mansi et al

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا