نگاهی به مفهوم سواد کارآگاهی
سواد کارآگاهی عبارت است از میزان اطلاعات وآگاهی افراد از موضوعات مرتبط با جرم و نحوه پیشگیری از آن به نحوی که همیشه طوری عمل کند که جرمی روی وی اتفاق نیفتد و این که اگر قربانی جرمی شد چگونه خود را از آن شرایط برهاند تا حداقل آسیب را ببیند و بتواند امورات مربوط به احقاق حق خود را انجام دهد.
غلامحسین بیابانی دانشیار گروه کشف جرایم دانشگاه جامع علوم انتظامی امین
سواد کارآگاهی عبارت است از میزان اطلاعات وآگاهی افراد از موضوعات مرتبط با جرم و نحوه پیشگیری از آن به نحوی که همیشه طوری عمل کند که جرمی روی وی اتفاق نیفتد و این که اگر قربانی جرمی شد چگونه خود را از آن شرایط برهاند تا حداقل آسیب را ببیند و بتواند امورات مربوط به احقاق حق خود را انجام دهد.
امروزه با سواد بودن یعنی داشتن توانایی کشف رمز اطلاعات؛ بر این اساس اهمیت سواد کارآگاهی برای ایجاد امنیت عمومی در سطح جامعه درک شده است. پلیس به منظور کاهش حجم ورودی های پرونده بایستی به ترویج و توسعه سواد کارآگاهی بپردازد. زیرا سواد کارآگاهی یکی از سوادهای موجود در جامعه است که وقتی افراد آن را فرا می گیرند، می آموزند که چگونه از خود را در برابر جرم و مجرم محافظت کنند.
سواد کارآگاهی یک فرآیند است نه یک محصول، لذا آموزش موجب ارتقای آگاهی های افراد می شود و نتیجه آن فرصت های مجرمانه کاهش می یابد. به عبارت دیگر هر چقدر سواد کارآگاهی افراد افزایش یابد، به همان تناسب جرایم در جامعه کاهش می یابد.
نمونه بارز سواد کارآگاهی در پیشگیری از جرایمی مثل سرقت، آموزش مک گراف در قالب پیام های “ذره ای از جرم بکاهید” در آمریکاست. بر اساس مطالعات انجام شده توسط روزنبام پیام های “ذره ای از جرم بکاهید” در سال 1979 به عنوان یکی از پروژه های مهم پیشگیری از جرم از راه وسایل ارتباط جمعی در آمریکا شروع شد. لذا سواد کارآگاهی مزایای زیادی دارد، که یکی از موارد توانمند شدن جامعه در برابر جرم و مجرم است که بیشترین تاثیر بین ارتباط پلیس با جامعه خواهد گذاشت. در این مقاله نگارنده تلاش دارد ابعاد سواد کارآگاهی را در جامعه مورد کنکاش قرار دهد.
سواد کارآگاهی دارای شش اصل بدیهی است. این شش اصل، بدیهیات اولیه است و برای شناخت این نظریه باید پذیرفته شوند. نخستین اصل، این است که مسئولیت بالا بردن سواد کارآگاهی بر عهده خود افراد است. چرا که فرد در وهله اول باید خودش بخواهد تا این سواد را فرا بگیرد. دوم، افراد نسبت به جرم و شیوه های مجرمانه باید حساس باشند.
زیرا مجرمان تلاش دارند طمع افراد را تحریک کنند. سوم، مخاطبان باید پیام های دریافتی که از هر منبعی دریافت می کنند، بتوانند آنها را تفسیر کنند. زیرا اگر شناختی نسبت به نوع پیشنهاد نداشته باشد، ممکن است در دام مجرمان گرفتار شوند. چهارم، افراد باید شیوه فعالیت مجرمین را به اشتراک بگذارند، و دیگران را از چگونگی نیات مجرمانه آگاه سازند. پنجم، افراد باید بدانند چه اطلاعاتی برای وی مناسب و مفید است. زیرا هر شخصی هر فعالیتی انجام می دهد، آسیب ها و تهدیدهای آن حوزه را باید شناخت داشته باشد. ششم، افراد باید قدرت تحلیل داشته باشند. زیرا برای توانمند شدن باید درک درستی از شرایط داشته باشند.
نظریه سواد کارآگاهی همانند سواد رسانه ایی در مدلی قرار می گیرد که چهار عامل پایه اصلی آن به شمار می روند: ساختار دانش، مرکز تصمیم گیری شخصی، قابلیت و مهارت و فرآیند پردازش اطلاعات. اما این چهار عامل با هم کار می کنند.
1. ساختار دانش؛ بر گرفته از شیوه ها و شگردهای مجرمانه، ضعف های قربانیان و مالبختگان، منفذهای قوانین ومقررات است. لذا افراد با شناخت این موارد بهتر به اهداف خود می رسند.
2. مرکز تصمیم گیری شخصی؛ هر چه یک فرد از مرکز تصمیم گیری شخصی اش بیشتر بهره گیرد، سواد کارآگاهی اش بیشتر می شود. در این بخش افراد پیام ها را پالایش می کنند و پیام های مضر را کنار می گذارند و به نوعی پیام ها را معناسازی می کنند.
3. پس از تصمیم گیری شخصی به ابزاری نیاز داریم تا آن برنامه به اجرا درآید. زیرا هرچه مهارت های خود را پرورش دهیم و آن را بیشتر به کار گیریم، توانمندی مان افزونتر خواهد شد.
4. موضوع تکمیل کننده در این بخش پردازش اطلاعات است، که چکار کنیم جرمی بر ما واقع نشود، اگر واقع شد چه اقدامی انجام دهیم.
منبع: نوآوران