دولت چهاردهم و چشم انداز نو
دکتر سید مهدی حسینی، دکتری علوم سیاسی از دانشگاه تهران
اعتماد به «خیرِ قدرت سنتی» به مثابه منبع اصلی و سرمایه ی اجتماعی؛ زمینه ساز بهره بهینه از “امر سیاسی” و برخورداری ازاقتصادی پررونق و پویا ست. همواره مفاهیمی چون باور و ایمان و اعتقاد و … با دخیل بستن به کلید واژه اعتماد؛ چشم اندازی روشن از تاریخ فردا ترسیم می کنند.
از حیث نظری ؛ اعتماد در برگیرنده ی « اطمینان یا اتکا به حقیقتِ یک گفته ، یا کیفیتِ یک چیز» است و خدشه در آن می تواند کشور را به شرایط « بحران اتوریته / اختلال در قدرت» پرتاب کند. این پرتاب در عصر دیجیتال، یک سکوی مشخص ندارد و از سرتاسرجنگل الکترونیک! امکان پذیر است، بنا بر این:
به قول افسونگر ادبیات سیاسی«روسو»«برعهده قرارداد اجتماعی است که نهادهای خوب ایجاد کند و نشان دهد که می توان به نحو سالمی بر انسان حکومت کرد.»
القصه:آفتاب تموز در برهوتِ فضای مجازی؛ داشت اعتماد نسل جدید را نسبت به صلاحیت های حکمرانی دینی مثل برف آب می کرد و« برآمدنِ تدریجیِ لحظه اضطرار قدرت» جدی تر می شد!
فرایند تشکیل دولت چهاردهم ؛ هشدار و بیدار باشی مهم برای برخی از متصدیان امور و آگاهی از آن مخاطره بود؛ و ملت را نسبت به نگهداری ازامنیت کشور وحفظ نظام؛ هشیارتر کرد!و نوعی درک و حسِ نیازِمشترک؛ بین قدرت و جامعه! برای مفاهمه آفرید. …
از آنجا که به تعبیر پاسکال “قلب قوانینی داردکه عقل از درک آن عاجز است” و عقل ابزاری، رمز و راز رفتن بر رهیافت و روشِ مبتنی بر« قانون اساسیِ مسؤلیت محور» و پر شدن حساب بانک عاطفی در حکمرانی دینی را فهم نخواهد کرد، پرتو افکنی بر نکته ای مهم در این بیدار باش ، خالی از لطف نیست:یعنی: مشاهده ” تکنوکراسی رفاهی و تقلیل جهان بینی دینی به ایدئولوژی” درحوزه عمومی و مقا یسه با جوامعی چون « قطر و امارات و کویت و عربستان و رشد وضعیت شِبهِ مدرن گرایانه» در اندیشه و انگیزه نسل جدید!
البته شرح این خونِ جگر، نیاز به مجالی دیگر دارد …
اما نباید نقش موج سواری ها و بهانه تراشی های مبتنی بر مثلث بحران سازی (تغذیه و تن پوش و سرپناه) و نوعی سیاست مقایسه ای را نادیده انگاشت. …اساسا« نزول اعتماد سیاسی از صعود آن بیشتر است» و به حس شهروندان نسبت توانانی حکمرانی بستگی دارد. پر واضح است که وجود بحران و رشد کُند اقتصادی و افزایش نا برابری، اعتماد را پایین می آورند.
ازحیث نظری، پیش شرط ورود به لحظه ی« آغازِ چانه زنیِ واقعی! در اهالی قدرت و نیرو های اجتماعی» وجود کنشگرانی آشنا به جایگاه “عقل و کیاست در امر سیاسی” است.
اندیشگرانی که درانتظار ثمردادن” بذرِ تراریخته Trans genesis” در فصل کشتِ پائیزیِ پیرار پیش پیرار سالینه و اغتشاشی پرهزینه! نباشند.
و ماهیت برگزار کنندگان مراسم اعتکاف درکلیسای گوگل ! و دست های به سوی آسمان بلند شده، و ملتمسین 2A از هاتِفِ آن دِیرِ نوساز، را بشناسند. … این بود که مردمانی فرهیخته”در قلمرو و مرزی پرگهر ؛ دست در دست هم به مهر! داده و باز هم با افتخار؛ حساب بانک عواطف را برای حکمرانی دینی شارژ کردند.”
به راستی که« بزرگترین ثروت کشور ما مردم و بویژه نسل جوان است.» …
از برخی جامعه شناسان دغدغه مند ؛ انتظار می رود تا دفتر گفته ها را بگشایند و ضرورت چرایی و چگونگی پر بودنِ دائمیِ:
- حساب بانکِ ناب ترین عواطف
- اطاعت عاشقانه رضایت مندانه
و ماندن بر سر پیمان و کِشت و مراقبت جانانه از حکمرانی دینی را تبیین علمی کنند.
یک راهکار:
گشوده بودن درِ تنها اندیشکده علوم سیاسی واقع در کتابخانه ملی؛ به روی صاحب نظران است تا حق مُسلَّمِ مردمانی که « در راه بزرگی و سالاری خطر کردند» را به درستی ادا نمایند! …
حال که “میخانه، ساقی صاحب نظری یافته و راه و رسم میخواری و مستی” در حال تحول است؛ باید قبل از هرچیز؛ آزردگی و رنجش از فساد رانت محورانه، حد اقل در اختصاصِ فرصت برای تبیین علمی! را علاج کرد. …
در این صورت برداشت ناصحیح از معنا و مفهوم ایمان و جایگاه امر قدسی نیز اصلاح و نفع عمومی فراهم خواهد شد.
چراکه:
بدعت گزاری در دین، آن را « به یکی از اقلام مصرفی با بسته بندی ترو تمیز»تبدیل می کند بطوری که بشود« بسته به هوس های مصرفیِ شخص! آن را خرید یا نخرید! …»
در عصر دیجیتال ؛ چنین بار کجی، « نیاز به درمانهای سیاسی ریشهای دارد!» در غیر این صورت “نسل وب” از ” فر مول سیاسی ِترکستانیان” سر در می آورد!
همانطور که فرد بیمار(توانگر و فقیر) هردو نزد پزشک می روند”نسخه ی درمان سیاسی و ترسیم نقشه راه” را نیز باید از حکمرانی حکیم و فرزانه و خرد ورزی که خود:
- سیاحتگر معنا
- تجسم دوره ی حاضر
و مسافر جهان، است؛ در خواست کرد!!!
آیا غیر از این است که اندیشکده های امریکایی، نیز معنای پیچیده اعتماد را صرفا به موقعیت سیاسی و شِبهِ مدرن گرا خلاصه کرده و اصرار دارند جهان« راهکارهای آنان را کارآمد تلقی کنند!»
چنان که « دو نالد اف. کتل / در حکومت و اعتماد عمومی» بحث کرده: « اکنون زمستان نارضایتی از ماست:
اعتماد ، بنیان وعده های الهی است. روابط مهم، همیشه بر اساس اعتماد ساخته می شود…، اگر شهروندان آرام نباشند و درباره دولت، نظر احترام آمیز و مؤدبانه ای نداشته باشند [و] حکومت توانایی عملکرد را از دست بدهد؛ حمایت عمومی ناپایدار می شود.»
طرفه این که« همه چیز به نحوی قاطع با سیاست ارتباط دارد ؛ و از هر زاویه ای که بنگریم، هر ملتی چیزی جز آن چه حکومت آن ملت می خواهد، نخواهد شد.»
و آنچه که موجب بر انگیختن خشم مردم می شود این است که «بیندیشند فرمانروا از خزانه عمومی می دزدد!»
در همین راستا : هرگاه یک طبیب صرفا از معجزه حرف بزند، و تمام هنرش این باشد که بیمارش را نه تنها به “شیشه دارو و درمان” ارجاع ندهد! بلکه صرفا او را به صبر دعوت کند، نمی تواند اعتماد نیروهای اجتماعی را جلب کند.
« نیروهای اجتماعی، افراد همسان از نظر علایق اقتصادی، ارزشی، فرهنگی، …» و تأثیر گذار برزندگی روزمره هستند که« به منظور قبضه قدرت، اداره جامعه، به خود سازمان می دهند. …؛ (بشیریه؛جامعه شناسی سیاسی، نقش نیروهای اجتماعی در زندگی سیاسی، ص107)» و با سرمایه اجتماعی تفاوت دارند.