انتخابات آمریکا و تجارت و اقتصاد جهانی
مهدی ره انجام، کارشناس امور بانکداری بین الملل
انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به لحظات حساس خود نزدیک شده است . دولت بعدی آمریکا ممکن است ثبات بیشتری را برای اقتصاد جهانی که به دلیل افزایش جنگهای تجاری و خطرات درگیریهای ژئوپلیتیکی در خطر است، به ارمغان بیاورد و یا برعکس، میتواند آغازگر دوره جدیدی باشد که نهادهای بینالمللی بیثبات و بی اعتبار شده و نظم جهانی نیز درگیر مناقشات نظامی بینالمللی گردد.
اکنون مسجل شده است که انتخابات سال 2024 رقابتی میان کامیلا هریس معاون رئیس جمهور آمریکا و دونالد ترامپ خواهد بود. پایه های استراتژی اقتصادی دولت ترامپ، سیاست های حمایت گرایانه «اول آمریکا» بوده است . برای حدود 75 سال، ایالات متحده درصدد ایجاد یک سیستم جهانی تجارت مبتنی بر قوانینی که از طریق نهادهایی مانند سازمان تجارت جهانی (WTO) و مجموعه ای از موافقت نامه های تجاری دوجانبه و چند جانبه بوده است اما با به قدرت رسیدن دونالد ترامپ ما شاهد آن هستیم که او با تمرکز بر کاهش کسریهای تجاری آمریکا، متعهد شد که در مورد توافقهای موجود دوباره مذاکره کند و بر نفوذ آمریکا در بازار تاکید کرد، و تغییرات قابل توجهی در سیاست اقتصادی بینالمللی ایالات متحده با اتحادیه اروپا و مکزیک بوجود آورد. و هنگامی که شرکای تجاری ایالات متحده به روشی که دولت مناسب می دانست واکنش نشان ندادند، از تعرفه های گمرکی به عنوان اقدامات «انضباطی» به کار گرفته شد تا به نتیجه مورد نظر دست پیدا کند.
بعد از به روی کار آمدن دولت بایدن ،او سعی در بازگشت به اصول اساسی سیاستهای آمریکا در دهه های گذشته کرد و دولت او سیاستها جهانیسازی و باز بودن تجارت را همچنان سرلوحه برنامه های خود قرارداد. علاوه بر این، در دوران بایدن، اصطکاکها با چین تشدید شده است و تعاملات به طور فزایندهای تقابلآمیز شده و دستیابی به درک متقابل را بسیار دشوار کرده است .
هسته اصلی این موضوع این واقعیت است که سیاستهای فعلی تعادل بین رقابت و همکاری را مختل میکند. مهمتر از همه، این وضعیت کارآمدی نهادهای چندجانبه، از جمله سازمان تجارت جهانی را به چالش میکشد، زیرا مناقشه تجاری آمریکا و چین به عنوان یک مشکل عمل میکند.اقدامات انجام شده بهوسیلهی دولت دمکرات نشان می دهند که بایدن، سعی در ترمیم روابط این کشوربا متحدان سنتی خود داشته است.
نتایج انتخابات میتواند روابط ایالات متحده با متحدان کلیدی مانند اروپا را تحت تأثیر قراردهد. با این حال، در حالی که هر دو نامزد ریاست جمهوری در مورد برخی موضوعات، از جمله رقابت استراتژیک با چین، حفاظت از تولید داخلی، و تضمین دسترسی به فناوری های حیاتی، زمینه مشترک دارند، آنها به طور قابل توجهی در موضوعات مورد توجه حیاتی برای متحدان اختلاف دارند.
در مورد مناسبات این کشور با اروپا، برای به عنوان مثال در حوزههای اختلاف نظر شامل اقدامات اقلیمی، درگیری در اوکراین کامیلا هریس با سیاستهای متحدان اروپایی همسویی دارد و انتظار می رود هریس در این موضوعات در انتهای طیف “مثبت” باشد ودر سوی دیگر ترامپ در زمینه های فوق نظر موافقی در حمایت از استراتژی متحدان آمریکا ندارد. برای مثال، در صورت انتخاب مجدد، ترامپ احتمالا اتحادیه اروپا را با تعرفههای تنبیهی به خاطر نارضایتیهای قدیمی از جمله تردید در اتخاذ موضع قاطع در قبال چین هدف قرار خواهد داد.
به گفته برخی ناظران، تمایل ترامپ به سیاست اول آمریکا در دوران دولتش روابط بین المللی را متشنج کرد و سیستم تجارت جهانی را بی ثبات کرد. بنابراین انتخاب مجدد احتمالی او ممکن است زوال سازمان تجارت جهانی را تسریع بخشد.
در مورد تمایلات انزواطلبانه ترامپ نیز نگرانی وجود دارد یک دولت جدید ترامپ می تواند ایالات متحده را به سمت خروج از سیاست جهانی سوق دهد. به عنوان مثال، چنین نگرانی هایی به دلیل تمایل اعلام شده ترامپ برای تشویق روسیه به حمله به اعضای ناتو که به اعتقاد او در کمک مالی خود به این سازمان متخلف هستند و مخالفت او با حمایت ایالات متحده از اوکراین به وجود می آید.
اگرچه موضع دولت دمکرات متفاوت است، اما روی کار آمدن مجدد یک دولت دمکرات همچنین می تواند سیاست جهانی را تشدید کند. مفسران استراتژی کنونی دولت آمریکا در خاورمیانه را زیر سوال می برند واذعان میکنند که این استراتژی به بی ثباتی منطقه کمک کرده است، به عنوان مثال، بی میلی بایدن برای دفاع از پایان درگیری بین اسرائیل و غزه و تصمیم او برای حمله به حوثی های یمن که منجر به بی ثباتی بیشتراین منطق شده است. همانطور که ناظران اشاره می کنند، انتقام گیری علیه کشتی های تجاری و نظامی ایالات متحده از سوی یمنیها حتی افزایش نیز داشته است .
و در آخر باید این نکته را در نظر داشت که
مهم نیست که چه کسی برنده انتخابات ریاست جمهوری آمریکا می شود،پیروزی هر یک از کاندیداها می تواند پیامدهای گسترده ای برای اقتصاد جهان به همراه داشته باشد و میتواند به شکل فزاینده باعث اطمینان در تجارت بین المللی ویا در جهت بالعکس آن نقش داشته باشد و بطور یقین دنیای امروز از خاورمیانه گرفته تا اروپا از نتایج آن متاثر خواهند شد.