تورم و ارزهای جهانی در حال لگد مال کردن ریال
دکتر مجید فریدون فر تحلیل گر بازارهای مالی و مدرس دانشگاه :
اقتصاد نابسامان ایران در جلوگیری از مهار تورم ناکارآمد، باعث شده است مردم بجای نگهداری ریـال از ارزهـای دیگـر و کالاها استفاده کنند و این فاجعـه عظیم فقط یک مقصر دارد و آن هم سیاستهای غلط وناکارآمدیهای سیاست مداران اقتصادی در رأس دولت است. امروزه بیش از هر زمان دیگری به این باور رسیده ایـم که تمامی محصولات چه خـرد و کلان و چـه داخلـی و خـارجی تـورم را در سفره های مردم میهمان کرده است.
تورم هـای بالا و افسـار گسیختـه در اقتصاد ایران، سبک و متد و شکل و اندازه زندگیها را تغییر داده است و مردمان هر چقدر که تلاش میکنند و هر مقدار که کارهای مازاد برای حفظ اموال خود میکنند. در نتیجه از تورم عقب مانده و روزانه همچون موریانه ای که بر چوب غالب شده است، در حال دیـدن نابودی دارایـی و ارزش سبـک زندگی خود میباشند که از نظر علم اقتصـاد جامعه ایـران از دیدگاه شـاخصهای قـابل محاسبـه و تخصصـی مثل شاخص درآمـد سالانه، شاخص مصرف کالاهای استراتژیک و مهم، شاخص دسترسی به مسکن و شاخص اجاره سرپنـاه و رفاه اجتمـاعی و شـاخص قیمت مصـرف کننده و… یک جامعـه فقیر شده است که متأسفانه نتیجـه تورم مـزمن است که باید بدانیم مـردم هیچ گونه نقشی در این امور ندارند و فقط دولتمردان رأس نشین با سیاستهای غلط کشور ثروتمندی مثل ایران را در انزوا، فقر و تنگدستی قرار دادهانـد که نتیجتـاً فشـار نـاشـی از تـورم فقـط گریبـانگیـر مردمـان خواهـد شـد و بالادستیها اصلاً احساس وجود تورم را ندارند و چه بسا که صندوقهای خود را با تورم لبریز از سـود خواهند کرد که این سـود در ازای متضرر شدن مردمان جامعه میباشد.
پیشبینـیها و تجربیـات سالهای گذشته نشانگـر این است که بخش عمده ای از سبد خانوار به اجاره مسکن معطوف شده است که در زمانهای گذشته هر کسی که مسکنی اجاره میکرد با امید به خرید همان مسکن تا پایان قرارداد خود تلاش میکرد بلکه بتواند همان مسکن و یا مشابـه آن را برای خود خریداری کند.
اما متأسفانه امروزه بصورتی شده است که بخاطر تورم افسـار گسیخته تنها آرزوی داشتن مسکن محال گشته است، بلکه تمدید قرارداد اجاره همان مسکن قبلی نیز امکان پذیر نمیباشد. مردمان درمانده مجبور به دور کردن فضای سرپناهی خود نسبت به عادات همنشینی خود و یا کوچک کردن فضای خانه ای خود گشته اند که سـوای تبعات مـادی که ایجاد میکند موجبـات آزرده خـاطر شـدن روح و روان افـراد خانـوار را و در نهـایت درون ریزیهای روانی و درواقع انفجارهای هنجار شکنانه روانشنـاختی را در فـرد و خـانواده ایجاد خواهد کرد که در آینـده ای نه چندان دور ابعاد سلامت روحی و روانی مردم را به مخاطره خواهـد انداخت که در آن صـورت واکنشهای غیرقابل پیش بینی را متأسفانه شاهد آن خواهیم بود.
در شرایط تورمی فوق، گویا دولت از تورم ناراضـی ست و تولیـد کننده از تورم رضایت ندارد و مردم هم که در حـال غرق شـدن در تورم هستند. سؤال اینجاست، که چه کسانی از تورم نفع میبرند و این تورم که مورد توجه حکومت نیست واقعا چه کسانی را منتفع میسازد؟
واقعیت اینجاست که فرمول مهار تـورم انقدر هم سخت و پیچیده نیست و اگر بالانشینان و دولتمردان بخواهنـد آن را مهار کنند با چند جلسه دعوت از اقتصاددانان برجسته کشور عزیزمـان میتواننـد راه حل ایـن معظلات را پیدا کنند و یکسری سیاستهای جدی را مانند سیاستهای پولی انقباضی را در پیش بگیرند تا بتوانند تورم را مهار کنند.
البته درست است که با سیاستهای پـولی انقباضی در کوتـاه مدت شـاهد رکـود بازار خواهیم شد و رونق بازارها را نداشته باشیم، اما مطمئناً سیـاست انقباضی در بلنـد مدت موجبـات مهار تـورم و خلق کسب وکارهای نوظهور و حتی رونق بازارها را در آینده بوجود خواهد اورد.
همانند کشوری مثل امریکا که تورم حدوداً %10 را بعد از سیاستهای انبساطی کووید با اجرا کردن سیاستهای انقباظی به %3 رسانده اند و آن هم در مدت کوتاهی حدوداً یکسال و اندی و آیا ما نباید از سیاستها و طرز فکر کشورهای اقتصادی پرقدرت در دنیا درس بگیریم و پیشتـرفتهای آنها را کپی کنیم. از همه مهمتر از کارشناسان اقتصادی خودمان که در تمام دنیا راهکارهای مناسب ارائه میدهند و تمامی جوامع بقول ما بیگانه از آن استفاده میکنند، بهره برداری کنیم و یا اینکه باید فقط مثل کبک سر خود را در برف نگهداریم و جز خودمان هیچ کس را نبینیم و حرف هیچ کس را گوش ندهیم؟
بقول میلتون فریـدمن در شرایط تـورم همه بـازنـده هستنـد مگـر آنهـایی کـه از تـورم جیبهای خود را پُر میکنند و برای همین است که دولتها برای جلوگیری از تورم بصورت محکم و استوار می ایستند. در واقع از سیاستهای اعمالی فدرال رزرو میتوانیـم درسـی بگیریم که بـرای تمام جوامع میتوان اجرا کرد که در مدت کوتاهی توانستـه با افزایش نرخ بهره بانکی، مهـار تورم، را به یک سوم کاهش دهد و همچنان در تکاپوی کم کردن سطح تورم تا %2 در تلاش میباشد که این نشان میدهد دولتی را که ما مرگ بر او صدا میزنیم بیشتر از رأس نشینـان و سیـاستمداران و دولتمـردان ما برای مردمانشان اهمیت قائل هستند.
باید در نظر داشت آیا دولت ما در حال سپری کردن اثر شتر مرغ ostrich effect میباشد (یعنی نادیده گرفتن اخبار منفی و اهمیت ندادن به موضوعات حائز اهمیت و سر در بـرف فـرو بـردن) و یـا واقعـاً راهـکـاری نمیشناسد و یا انقدر فسـاد در بدنه دولت زیاد شده است که دیگر کاری از دست بالا دستان بر نمیاد و یا خود شریک جرم هستند، این سؤالی است که میبایست جـواب آن پیـدا شـود، چـون این راه کـه میرویم در نهایت به ترکستان است.