اخبار ایران

قصه مس

سه درصد معادن مس جهان از آن ایران است؛ از جنوب‌شرقی کشور ناحیه مس‌خیز شروع شده و تا شمال غربی ایران ادامه پیدا می‌کند. معدن مس سرچشمه و خیلی از معادن دیگر که هر کدام قصه‌ای برای اقتصاد ایران دارند.

چندی قبل یک دوست رسانه‌ای هنگام مرور خاطراتش از آنچه هنگام بازدید از صنایع بزرگ و معادن ایران دیده بود، با هیجان تمام و وصف‌ناپذیر به عظمت آن‌ها اشاره می‌کرد و اینکه در تمام این دیدارها حسابی به وجد آمده بود. به او گفتم احتمالاً معدن مس سرچشمه را هنوز از نزدیک ندیده است؛ سری به تأیید تکان داد.

حالا توپ در زمین من بود تا برایش قصه مس را تعریف کنم: پانزده سال پیش که برای نخستین بار به سرچشمه می‌رفتم درباره شکوه آن شنیده و خوانده بودم؛ اما در لحظه حضور بر فراز معدن فهمیدم «یکی از بزرگترین معدن روباز مس جهان» یعنی چه؟ راستش همانجا به ذهنم رسید کمتر ایرانی پیدا می‌شود که از نفت و افتخارش از نفت‌خیز بودن ایران به خود نبالد؛ اما واقعاً چند درصد می‌دانیم که ایران روی کمربند جهانی مس قرار دارد و ذخیره معادن مس کشورمان حدود 19 میلیارد تن است.

سه درصد معادن مس جهان از آن ایران است؛ از جنوب‌شرقی کشور ناحیه مس‌خیز شروع شده و تا شمال غربی ایران ادامه پیدا می‌کند. معدن مس سرچشمه به عنوان یادگار اعصار کهن در گوشه‌ای از جنوب‌شرقی این خاک با عظمت خفته است؛ معدنی بزرگ و روباز در 160 کیلومتری جنوب غرب کرمان با ذخیره‌ای حدود 10 میلیارد تن و در سوی دیگر نیز در شمال غربی ایران معدن مس سونگون با ذخیره 5 میلیارد تنی. و البته چند معدن دیگر مثل میدوک و چهل کوره و غیره با 4 میلیارد تن ذخیره، همه این‌ها یعنی مس ایران حرف برای گفتن دارد!

قصه مس قصه خاک است و آتش؛ سنگ، سفری دشوار، سخت و بسیار طولانی طی می‌کند تا ناب و خالص شود از آن سفرها که پخته شود خامی! در ایستگاه نخست این سفر پرهیجان، معدنکاران با دستگاه حفاری چاله‌های انفجاری به طول 14 تا 15 متر در فاصله‌های معین ایحاد کرده و در چاله‌ها مواد منجره می‌گذارند و ناگهان انفجار!

هرگز فکر نمی‌کردم روزی برای تماشای انفجار با هیجان ثانیه‌شماری کنم و با شمارش معکوس انفجار چنین به وجد بیایم؛ کیمیای خاک با زیر و رو شدن، چه دیدنی و خیره‌کننده می‌شود. حالا در ایستگاه دوم هستیم، نوبت کامیون‌هاست؛ کامیون‌های سنگین با ظرفیت‌های 120 تا 240 تن به‌وسیله بیل‌های الکتریکی که 20 تا 30 تن ظرفیت دارند بارگیری می‌شوند؛ کامیون‌های 240 تنی و بیل‌هایی با ظرفیت 30 تن!!!

سنگ‌های عظیم حاصل از انفجار با همین کامیون‌های غول پیکر به سمت سنگ‌شکن اولیه حمل شده و همان‌جا تخلیه می‌شوند تا به قطر 20 سانتی‌متر برسند. ایستگاه بعدی این سنگ‌های خردشده، کارخانه تغلیظ است؛ سنگ‌ها با یک نوار نقاله به طول یک‌ونیم کیلومتر به کارخانه تغلیظ منتقل می‌شوند و در اینجا طی چند مرحله خرد شده و سپس با نوارهای نقاله وارد آسیب‌های گلوله‌ای شده و به اتاق فرمان می‌روند؛ بخش پرعیارکنی کارخانه تغلیظ، جایی که انسان به خاک فرمان می‌دهد.

نتیجه و خروجی اتاق فرمان خردمند پرعیارکنی، کنسانتره مس با عیار 28 درصد است. حالا از خاک به آتش می‌رسیم. در اینجا باید دست به دامن آتش شویم، کنسانتره مس روانه کوره شده و حسابی که ذوب شد، به کوره‌های مبدل منتقل می‌شود. داغ و داغ می‌شود و در آتش تفتیده، مس مذاب فریاد برمی‌آورد و برای آخرین بار وارد کوره آند می‌شود تا مس آندی قد برافرازد با 345 کیلوگرم وزن و عیار 99،6 درصد.

اما هنوز یک ایستگاه باقی مانده تا به مقصد برسیم. مس‌های آندی مرتب و منظم به آخرین ایستگاه حمل می‌شوند؛ پالایشگاه. اینجا حکایت پالایش سره از ناسره است قصه روایت چگونه ناب و خالص شدن همچون آب و آینه. شگفت ایستگاهی است مرحله آخر؛ مس آندی با آن همه هیبت و هیمنه و خلوص جای خود را به مس کاتدی می‌دهد؛ خلوص اما اینبار 99،999 درصد. نگاهش که می‌کنی دلت غنج می‌رود از نتیجه آن انفجار؛ 300 هزار تن مس ناب در سال. برق می‌زند و خورشید است که می‌درخشد انگار؛ در پی سفری که با انفجار آغاز شد و با آتش چنان تاب آورد و تحمل کرد تا ناب ناب شود؛ این است قصه دکتر مس!

منبع: عرشه

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا