واحد سیاسی

این یک افشاگری است، نه آشکارسازی..!

✍️ مجاهد الصریمی، صنعاء

 

ای آزاد مؤمنی که به پروردگارت ایمان داری، و پایبند به اصول خود و ملتزم به مسیر عزت، آزادی، حاکمیت و استقلال هستی؛ در میان امتی که بر محور «یاری دین خدا» متحد شده بود و مسیری قرآنی را پیمود، سدهای قومی، منطقه‌ای و مذهبی را برداشت، تا آزادگان ملت در یک کلمه متحد شوند؛ کلمه‌ای که نامش «انقلاب ۲۱ سپتامبر» بود، انقلاب مردم، استحکام ساختار کامل یمن، جایی که گذشته یمن با حال آن پیوند خورد و نماد در دست گرفتن آینده شرافتمندانه آن شد؛ روزی که مردم آرزوها، چشم‌اندازها، حال و آینده خود را در رهبر شجاع و مجاهد، فعال قبل از گفتار، که قدرت شر و استکبار را زیر پای خود و ملت خود قرار داد، دیدند؛ کسی که با خدا قوی و پشتیبان مستضعفان وطن بود، و یمن را از دوره سرگردانی و سلطه و تبعیت بیرون کشید و دست فقیران و محرومان این کشور را توانمند کرد تا حکومت آمریکایی و وابستگان عربی آن را ریشه‌کن کنند؛ بنابراین یمن انصار، حاصل پیوند ملت با رهبرش شد و کلمه انقلاب تحقق یافت: «آزادی و استقلال».

اما انقلاب به آنچه انجام شده بسنده نکرد و نخواهد کرد؛ بلکه ادامه‌ای در عمل و کتابی است که از دل هر یمنی نوشته شده است، و چون فرزند ملت است، تا زمانی که موجود باشد، باقی خواهد ماند و با گذر روزها، شب‌ها و وقایع و چالش‌ها، نو می‌شود.

پس به تو توصیه می‌کنم آنچه وجدانم ایجاب می‌کند و آتش دل من را آشکار می‌سازد، بشنوی، ای فرزند خاک و هویت، و مسیر و انقلاب:

از آنچه برخی سیاستمداران می‌نویسند و مقام خود را ضمیمه نوشته‌هایشان می‌کنند و می‌خواهند تو را به دایره خاکستری خود ببرند، بپرهیز؛ دایره «میان‌راه»، دایره «نصف هر چیزی»، دایره‌ای که تو هم‌زمان با انقلاب باشی و بر ضد آن؛ دایره‌ای که خون انقلابی تو را در رگ‌ها منجمد می‌کند؛ دایره‌ای که خطر را می‌شناسی اما به آن اجازه می‌دهی بر وجودت و وجدان تو مسلط شود؛ دایره‌ای که حس تو را بی‌اثر و تو را به شکست و انکسار سوق دهد؛ دایره‌ای که همه دستاوردها و تغییراتت را به فرصتی برای شکست تبدیل کند.

وقتی به آنها گوش می‌دهی، خودت را در مسیر بازگشت و پیروی از هوای نفس پس از شناخت حق از باطل ثابت می‌کنی. به دور باش از پیروی راه کسانی که می‌گویند: «امروز نباید بجنگیم تا حق خود را باز پس گیریم و وحدت و ثروت‌های غارت شده خود را بازگردانیم» و دفاع از یمن را مشروط می‌کنند به اینکه همه یمنی‌ها از صعده تا المهره در یک قلب واحد باشند، در حالی که ارتش را از مسئولیتش باز می‌دارند و قدرت سیاسی را خلع می‌کنند.

کسی که تمام خطراتی را که موجودیت تو، ملت، کشور و هویت تو را تهدید می‌کند، برایت شرح می‌دهد، دشمنان را نشان می‌دهد که آماده حمله هستند تا تو را نابود کنند و برده و تحت سرپرستی کنند، سپس می‌گوید: «تصمیم با توست، انتخاب با ملت است»؛ او به رهبری تو بی‌احترامی می‌کند، ارتش تو را نادیده می‌گیرد و وجود تو به عنوان یمنی آزاد را انکار می‌کند، در حالی که دستش بر ماشه و چشمش بر دشمن است، منتظر اشاره‌ای از انگشت رهبر انقلاب.

این افراد از سرچشمه قدرت آنقدر نوشیده‌اند که می‌گویند: «امروز توان مقابله با صهیونیست‌ها، آمریکایی‌ها، عرب‌های نفت‌خوار و مزدوران را نداریم»؛ اما این سخن بی‌اثر نباشد، چرا که کسانی بودند که مانند طالوت پس از افتادن در رودخانه، تغییر ندادند، تا زمانی که گروهی کوچک اما ثابت و یاری‌جوی خدا باقی مانده‌اند، باور دارند پیروزی‌های بزرگ توسط همین گروه‌های نوعی و نه جمعیت بی‌فایده ساخته می‌شود.

و شگفت‌آور است که این منطق خاکستری را «روشن‌سازی» می‌نامند! نه عزیزم، این «آشکارسازی» است، نه روشن‌سازی.

نوشته های مشابه

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا